داستان های خواهر بزرگ 13 ساله

سلام بچه ها از کلاس ریاضی دارم براتون مینویسم. البته الان داره تموم میشه دیگه. مامانم پریروز گوشیم رو گرفته بود دیشب  پس داد. ولی من فکر میکردم بیشتر طول بکشه برای همین پست گذاشتم بهتون خبر بدم دیروز امتحانم رو حضوری دادم. نمیدونید چقدر خوش گذشت🤣 😂 اول شروع امتحان یکی داد زد کی این جا کلاس ششمهههههه. و هر کی دستش رو برد بالا گفت چه درسیت خوبه. منم گفتم هدیه ها و هوش کلامی. خودش گفت استعداد تحلیلی ریاضی. اجتماعی و قرآن و خود فارسی هم خواهران دیگه گردن گرفتن🤣 خلاصه یک تقلب دست جمعی گروهی کردیم.. امتحان رو دادیم و رفتم داخل کلاس شاگرد جدید دلارام ماسک زده بود. من اول فکر کردم لیلیا یکی دیگه از شاگرد ه...

بچه ها شاید یک مدت کوتاه به یه دلایلی نباشم بعدا میام براتون تعریف میکنم.

سلاااام دوستان عزیز نی نی وبلاگی اینم از کیک تولد ۱ سالگی وبلاگممم.💜🔮🌌 آناهید پز😎😎 بفرماییددد هول ندید اقا هوش ندید به همه تون میرسه😎🤣😂🤣😂 ...

۱ سال پیش امروز، ۱۰ سال و ۲۱ روزم بود. پشت کامپیوتر نشسته بودم و داشتم یک وبلاگ میخوندم. اسمش رو یادمه. من به دستان خدا خیره شدم معجزه کرد  خانمی داستان بچه دار نشدنش رو مینوشت و در آخر بچه دار شد و تو نی نی وبلاگ هم پست گذاشت. برای من فضای نی نی وبلاگ جالب شد. این که یک نفر مسیر رسیدن به آرزوش، پستی بلندی و مانع های راه و در آخر رسیدن به آرزوش رو بنویسه و دیگران هم بخونن برام جالب بود. ۲ ۳ باری قبلش وبلاگ زده بودم ولی توشون چیزی ننوشته بودم چون موضوع و هدف خاصی نداشت. اما این بار من برای وبلاگ زدن هدف داشتم. هدفم این بود که از وقتی خواهر برادر ندارم شروع کنم به وبلاگ نویسی، وقتی خواهر برادر دار شدم ب...

میگن این ساعت ۰۰:۰۰ ساعتیه که هر آرزویی بکنی برآورده میشه. ارزو های زیادی دارم که میتونم الان بکنم. الان، تو یکی از بهترین شب های زندگیم. ولی دلم میخواد آرزوی امشبم برای خودم نباشه. خدایا! آرزوی امشبم فقط این است! همه انسان های جهان، فردا آرزویی داشته باشند که دلیل زندگی کردنشون باشد... ...

من آرزو میکنم خواهر و برادر داشته باشم. تو ساعت 00:00 از خدای مهربون

یا  رسول الله  تو، آمدی و دیگر دختری زنده به گور نشد! شرمنده ام که حال، هم  دختر  زنده به گور میشود، هم  پسر ! پیامبر رسول الله (ص) با تاخیر مبارک #سقط_جنین ...